اقتصاد در مرگور:
ظاهرا در دوران جنگ ایران و عراق، دولت ایران برای کاستن از فشارهای
اقتصادی ناشی از تحریمهای ایالات متحده و سایر کشورهای غربی، بازارچههایی
مرزی در مرز خود با ترکیه دایر کرد. ترکیه نیز به خاطر سود سرشاری که از
این طریق به دست میآورد با دولت ایران همراهی میکرد.
رابرت السن به نقل از سوها بلوک باشی، درباره روابط ایران و ترکیه در زمان
وقوع انقلاب اسلامی می گوید:
برخورد آنکارا با انقلاب اسلامی متاثر از سه سیاست عمده بود: همزیستی با
ایران؛ حفظ بیطرفی کامل در جنگ ایران و عراق؛ و استفاده از جنگ برای
توسعهی پیوندهای اقتصادی با ایران. وی (منظور سوها بلوکباشی) تاکید میکند
که تصمیم ترکیه به مدارای با ایران کوشش سنجیدهای بود که برای جلوگیری از
افتادن ایران به دایرهی نفوذ شوروی اتخاذ شده بود و دولت ایالات متحده
امریکا نیز به این سیاست ایرادی نداشت. (السن، ص49)
رفت و آمد آزادانهی روستائیان کرد دو کشور از این مرز، باعث بهبود وضع
معیشتی ساکنان منطقه مرگور که دارای بنیه اقتصادی بسیار ضعیفی بودند، شد؛
با افتتاح مجدد گمرکات و گشوده شدن باب روابط دوستانهی ظاهری ایران و
ترکیه در فاصلهی دههی پایانی هزارهی دوم میلادی بدین سو، این
بازارچهها برچیده شد واین امر مستقیما بر وضع معیشتی مردم این مناطق اثر
سوء گذاشت. از این پس صادرات و واردات ما بین دو کشور همسایه، از طریق
دوگمرک مرزی سرو و بازرگان ادامه یافت. از این رو مردم برای گریز از
فشارهای فزایندهی اقتصادی به کار قاچاق سوخت از طریق راههای کوهستانی و
مالروی ما بین مرز ایران و ترکیه پرداختند واز سوی دیگر برای تأمین خوراک
مورد نیازخود، به کار مبادلهی کالا با کردستان عراق پرداختند. زیرا که
ارزش کالا در آنسوی مرز به مراتب از کالای داخلی ارزانتر بود. پیمودن این
فاصله به میزان فوقالعاده ای ازمسیر کردستان ترکیه زمان برتر بود. برای
همین بیشترین مبادلهی کالا با کردهای ترکیه انجام میگرفت. در حال حاضر
نیز وضع به همین منوال است.
گذر از این مرزها به هیچ وجه دور از خطرات جانی ومالی نبود. خطرات ناشی
ازصعبالعبور بودن این کوهستانها و سقوط بهمن هر ساله جان دهها پیر و
جوان را میگرفت. علاوه بر این، مینهای کاشته شده توسط ایران و عراق در
دورهی جنگهای هشت ساله و مینهایی که ارتش ترکیه برای مبارزه با نیروهای
حزب کارگران کردستان ترکیه(پ.ک.ک) که پایگاههایشان در این نقطهی سه گانه
مرزی بود هر ساله جان دهها نفر را میگرفت و یا آنان را نقص عضو میکرد
چرا که این مینها به شکل بسیار خطرناک و گستردهای ودر میدانهای وسیعی
چیده شده بودند. متأسفانه هیچ اقدامی از سوی این سه کشور و سازمانهای
بینالمللی برای برچیدن این مینهای ضد نفر تا کنون صورت نگرفته است. علاوه
بر این، شلیک نیروهای مرزبان ترکیه به این افراد هر ساله باعث کشته شدن
افراد فقیر و بیگناه زیادی در این مرزها میشد. مواردی که به آنها اشاره
کردم هنوزهم هر ساله جان افراد زیادی را که در مرز مشغول قاچاق ویا دامداری
هستند تهدید میکند. بسیار اتفاق افتاده که ارتش ترکیه قاچاقچیان سوخت را
که تنها برای نان شبشان مشغول گذر از مرز بودهاند را بعد از دستگیری به
وضعی فجیع کشته و یا نقص عضو کرده است. چند سال پیش نیز بارها هواپیماهای
ترک از مرز ایران گذشته و با حمله هوایی به عشایر مرگور باعث کشته شدن شمار
زیادی دام شدند. بعد از این اتفاق هیچ نوع عکسالعمل و یا اعتراضی از سوی
دولت ایران به این تجاوز صورت نپذیرفت. علاوه بر کار قاچاق کالا که الآن تا
حد زیادی از آن کاسته شده است مردم محلی به کار کشاورزی و دامداری و نیز به
کار در بازار میپردازند. این بازارها بیشتردر شهرکهایی همچون زیوه و
دیزج (مرگور) که جمعیت شان به مراتب بیش از سایر روستاها است، قرار دارند.
علاوه بر این بازارهای دائم ، یک شنبه بازار شهرک دیزج نیز در نوع خود جالب
توجه است. انواع اجناس مصرفی و غیر مصرفی و حتی انواع حیوانات محلی نظیر
گاو، گوسفند ، اسب و... در این یکشنبه بازار به فروش میرسند. به دلیل
گسترده بودن این یکشنبه بازار، خریداران و فروشندگان زیادی نیز از
دهستانها و شهرهای دور و نزدیک به این مکان میآیند.
تنها موردی که مانده و لازم دانستم که به آن اشاره نمایم رفتن قشرهای کم
درآمد منطقه به طور وسیع به شهر ارومیه و دهات بسیار نزدیک به شهر است.
اینان عمدتا به منظور کار در کارخانجات و باغات، شبانه به وسیله تاکسی و
مینی بوس خود را به شهر میرسانند و بعد از اتمام کار روزانهشان دوباره شب
هنگام به خانههایشان برمیگردند. برخی نیز برای آسوده شدن از پیمودن شبانه
این راه یک ساعته با خانوادهشان به ارومیه مهاجرت میکنند. این امر ضربهی
بزرگی به کشاورزی و دامداری منطقه زده است، چرا که این نیروی فعال به جای
کار در زمینهایشان به فعالیت در باغات و مزارع اطراف ارومیه میپردازند.
شاید دلیل بیتوجهی این افراد به کار در منطقهی خود شان کوچک بودن مزارع و
مهمتر از آن زیاد بودن میانگین جمعیت نسبت به مقدار زمین مورد نیاز برای
هر فرد باشد. این امر خود به خود، انگیزهی لازم برای کار در این مزارع کم
وسعت را ازکشاورز میگیرد.
اختصاص دادن مزارع به محصولاتی همچون گندم، نخود و جو نیز که احتیاج به
مراقبت دائمی ندارند نیز به نوبهی خود باعث بیکاری فصلی اهالی میشود.
متاسفانه با وجود امکانات طبیعی و وسعت زمینهای زراعی، اکثر اهالی از وضع
معیشتی خوبی برخوردار نیستند همین فقر مالی در مسائل زیستی، غذا ، پوشاک ،
خانه و بهداشت و مهمتر از همه سواد و آگاهی آنان تاثیر بسیار منفی گذاشته
است.
صنایع دستی منطقه شامل فرش ، گلیم ،جاجیم ،کلاه وجوراب پشمی است.
در روستاهایی همچون حلج و کانی تابر و هفتآباد ، مراکز تولید ماهی قزل
آلاي رنگين كمان دائر شده است كه قزلآلاي اين منطقه به دليل تميز و با
كيفيت بودن آب رودخانههاي منطقه داراي گوشت بسيار خوشمزهاي هستند.. از
منابع طبیعی منطقه می توان به خاک آهک روستای " کانی تابر" اشاره کرد که
همراه با گچ برای مصارف ساختمانی به کار میرود.