به نام خدا

انسانها می توانند از تجربیات دیگران درس بگیرند، این تقریبا یک خصوصیت منحصر به فرد است (در مقایسه با سایر حیوانات) ولی کله شقی آنها در عدم استفاده از چنین موهبتی نیز در نوع خود منحصر به فرد است. (داگلاس آدامز)
........................................................................................................................................................

من به نوبه خودم شرمنده تمام عزیزانی هستم که مدام به وبلاگ ما سر می زنند و منتظر به روز کردن وبلاگ هستند!!!! من واقعاً نمی دانم از مرگور دیگر چه بنویسم!!! ما تا توانستیم سعی کردیم نامی نیک از مرگور نشان دهیم و طبیعتش را با همه دوستان به اشتراک گذاشته تا دلمان حتی در دنیای مجازی هم اگر شده خوش باشد!!! اما طبیعت خود یک چیز خداددای است و من و تو هیچ کار خاصی نکرده ایم که امروز اینقدر بر چنین طبیعت زیبایی فخر می ورزیم!!!  این نمی تواند ملاکی بر برتری من و تو بر کس دیگه ای باشد!!!! آنچه اینجا مهم است رفتار من و توست!!! رفتار نشانی از سطح آگاهی ماست!!! رفتار اکتسابی ست!!!! و هر مکان و هر زمانی رفتار خاص خود را می طلبد!!!! رفتار هر شخصی در خیابان و کوچه و بازار و ... باید  بر طبق ارزش و هنجارهای آن جامعه باشد!!!! امروز جامعه من و تو سنتی و مذهبی ست!!! بسیاری از رفتارها که من و تو کور کورانه تقلید می کنیم، برای یک جامعه غربی شاید به راحتی حل و مردم با آن مشکلی نداشته باشند!!! اما این نوع رفتار در جامعه سنتی ما عواقب بدی دارد و برای من و شما و هر کس دیگری مشکل آفرین است!!! در جامعه مذهبی ما خانواده هنوز یکی از مهمترین ارکان است و به همین دلیل در رفتارهایی که موقعیت خانواده را به خطر می اندازند، بسیار باید تأمل کرد!!! از همه مهمتر انسان موجودیست عاقل!!!! یعنی دارای قدرت تفکر!!! یعنی دارای منطق!!!! یعنی می تواند با تجربه و تفکر خود به دنیا و زندگی خود نظم بدهد!!! و به عبارتی می توان گفت نظم در هر جایی می تواند گواهی از تفکر و سطح آگاهی باشد!!! و همانطور که می دانید نظم در آفرینش جهان گواهی است بر قدرت خالق بی همتا!!! بر همین اساس کلیه جوامع بشری بر اساس موقعیت و مصلحت جهانی خود،  برای نظم دادن به جامعه خود قوانینی تعریف کرده اند که این قوانین در واقع به صورت چارچوبی، نظم در آن جامعه را مشخص می کند!!!! خروج از حد و مرز این چارچوب می تواند نشانه ای بر این باشد که نظم به هم می خورد و نیاز به تعدیل رفتار به وجود می آید!!!

خبرهایی که امروز از مرگور به گوش می رسد، ما را شرمنده کرده است!!!! خبرهایی که نشان می دهد که حد و مرزها شکسته و رعایت نمی گردد!!! خبرهایی که نشان می دهد نظم در جامعه ما به هم خورده است!!! خبرهایی که نشان می دهد رفتار ما یک رفتار منطقی نیست و رفتار من و تو پر از ایراد است!!! خبرهایی که نشان می دهد من و تو هنوز در موارد لازم قدرت استفاده از تفکر و منطق خود را نداریم!!!!

 امروز جوانان خامی در مرگور به چشم می خورند که مدام آبروی خانواده های مردم را تهدید می کنند!!! جوانانی که ظاهراً یادشان رفته است که خود نیز خانواده دارند و تشکیل خانواده خواهند داد!!!! جوانانی که به راحتی با هر پیش داوری در مورد مهمترین مسائل زندگی خود زود جا می خورند و رفتار جاهلانه ای از خود نشان می دهند!!! رفتار این جوانان خام نشان می دهد که از دین و قانون ما فاصله گرفته اند!!!  فرهنگ استفاده از گوشی تلفن، فرهنگ رانندگی و شاید حتی فرهنگ ازدواج و  خیلی از فرهنگ های دیگر هنوز خوب جا نیافتاده است!!!! در همین یکسالی که پیش روی ما بود، خبرهای ناموسی زیادی از مرگور به گوش رسید!!! پخش فیلم و صدا و عکس و .... این یک زنگ خطری ست برای ما!!!! طبل بیداری باید نواخته شود!!!! حد و مرز دیگر تا چه حد مگر بشکند!!!! جوانانی در مرگور به چشم می خورند که به تمام مردم جامعه به چشم هرزه نگاه می کنند!!! همچین جوانانی به راستی بازیچه افکار خام و جاهلانه خویشند!!! به راستی که تفاخر بر زرق و برق نشان نو دولتان است!!!! و به راستی که فقر شب را گرسنه سر کردن نیست!!! فقر روز را بی اندیشه سر کردن است!!! فقر گاهی زیر شمشهای طلا هم پنهان می شود!!!!

تقصیر من و توست!!! نه ایراد می گیریم!!!! نه اعتراض می کنیم!!!! تحویل می گیریم!!!! شاید هم تشویق و تحسین می کنیم!!!! و تمام این موارد را نشانی از روشن فکری خود می دانیم!!!! دریغ از یک بار تجربه و دیدن این روشن فکری تجویز شده!!! من و تو باید در برابر چنین افرادی با تفکر خام و به نوعی هرز بی تفاوت نباشیم، چرا که جامعه ما را آلوده و تخریب می کند!!! ما را بد بین می کنند و حس اعتماد را از ما می گیرند!!!! جامعه ما سرشار از صداقت بود!!!! سرشار از حس هم نوع دوستی بود!!!! از اینکه مجبورم افعالم را در مورد " صفات خوب" به صورت گذشته بکار ببرم، بی نهایت آزرده ام!!!

 امروز ما را چه شده است؟؟؟ به مشکل همسایه خود به چشم سرگرمی نگاه می کنیم!!! به آبروی یک خانواده به چشم سرگرمی و جوک و فیلم نگاه می کنیم!!!! هر روز حاضریم در مسجد حاضر شویم اما رفتار ما مسجدی و محمدی نیست!!!! اگر لااقل امر به معروف نمی کنیم، نهی از منکر که دیگر باید باشد!!!! چرا که انسان موجودی ست اجتماعی و با این کار جامعه و اجتماع خود را ایمن می سازی ای دوست بزرگوار من!!!! راه دوست داشتن هر چيزي درک اين واقعيت است که امکان دارد از دست بدهي اش!!! داریم از دست می دهیم!!!! توان و نیروی ما به جای آن که صرف پیشرفت و نظم جامعه شود!!!! صرف هنر شود!!!! صرف فرهنگ شود!!!! صرف تحقیقات و علم شود!!!! صرف دین شود!!!! در جامعه دارد تحلیل می رود!!! جامعه منظور من مرگور است!!!! جامعه ای که من و تو در فکرش نیستیم!!!! این جامعه خانواده ماست!!! آن را به راحتی از دست ندهیم!!!

من و تو اول از خود شروع کنیم!!! من و تو مساوی ما!!!! من بخواهم، تو بخواهی، ما می خواهیم و او نیز می خواهد.

و در آخر شاید زیبا باشد بدانیم که:

" هرکس در یک نقطه از مسیر زندگی خود... باید تصمیم بزرگی بگیرد؛ اینکه میخواهد تبدیل به چه چیزی شود؟!!
 چیزی که از ما باقی می ماند، همیشه هم آنقدر سبک نیست که باد بتواند آنرا با خود ببرد.

انسان، می تواند تبدیل به چیزهایی شود که برای مدتها پس از مرگش زنده بمانند.... مثل بتهوون که خودش را تبدیل به سوناتهای مهتاب و فورالیزه کرد... مثل داوینچی که خودش را تبدیل به تابلوی مونالیزه کرد... مثل ون گوگ که خودش را تبدیل به گلهای افتاب گردان کرد... مثل سهراب که خودش را تبدیل به حجم سبز کرد... مثل ادیسون که خودش را تبدیل به روشنایی کرد... مثل گوتنبرگ که خودش را تبدیل به ماشین چاپ کرد... مثل گراهام بل که خودش را تبدیل به تلفن کرد...

خیلی های دیگر آمدند و رفتند... خیلی ها خودشان را تبدیل کردند به یک قانون ساده  که برده داری را ممنوع کرد، شکنجه را ممنوع کرد، به انسان هویت بخشید؛  خیلی ها خودشان را تبدیل کردند به شرکتهایی که برای مردم کار و عزت نفس آورد"

تصمیم من و تو به جامعه رنگ می دهد!!! زمان شروع رسیده است و آغاز کنیم دوست بزرگوار من!!!

 

محمدصدیق جسور

زمستان 1389